محرم 87 کابل

عاشورامحرم 87 کابل

باز این چه شورش است که در خلق عالم است       باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
عاشورا کابل

گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب         کاشوب در تمامی ذرات عالم است

عاشورا

نگاهی گذرا به مدرنیسم در سینما

نگاهی گذرا به مدرنیسم در سینما

ظهور سینما در اوایل قرن بیستم همزمان بود با اوج مدرنیسم در سایر هنرها و سینما بالطبع به عنوان هنری که ریشه در شش هنر دیگر دارد از آنان تاثیراتی گرفته. مفهوم داستان مدرن با آثار نویسندگانی چون جویس ، همینگوی ، پروست و... در آغاز قرن بیستم شکل گرفت و در حالیکه سینما روزهای آغازینش را می گذراند ، داستان نویسان مدرن به شیوه های تازه ای برای روایت دست می یافتند. در نقاشی و کلا هنرهای تجسمی مکاتب تازه ای چون امپرسیونیسم ( و بعد پست امپرسیونیسم) ، کوبیسم و آثار انتزاعی بوجود آمدند. پس سینما از همان اوان تولد با جنبشی گسترده که به آن هنر مدرن اطلاق می شد روبرو گردید.

بهتر آن است آن چیزی را که سینما کلاسیک می خوانیم در آمریکا جستجو کرده و از آن جا آغاز کنیم. آمریکای اوایل قرن بیستم ، کشوری که تازه قصد ورود به عرصه های گسترده جهانی را داشت و بدون کمترین پیش زمینه تاریخی و فرهنگی به سینما چشم دوخت. استودیو های آمریکایی از همان ابتدا چشم به تماشاگر داشتند و با شگرد های مختلف ، همچون ستاره پروری ، سعی در کشاندنش به سینما می کردند. اولین بار مفهوم فیلم داستانی توسط ادوین اس پورتر و با فیلم معروفش سرقت بزرگ قطار وارد سینما شد. آمریکایی ها ارزش داستان گویی و داستان پردازی را درک کردند و کسانی چون دیوید وارک گریفیث اقدام به ساخت شماری از بهترین آثار داستانی سینمای صامت نمودند. در همین حال سینمای اروپا و شوروی سمت و سوی دیگری در پیش می گرفت.

در آلمان و تحت لوای مکتب اکسپرسیونیسم ( که از تئاتر اکسپرسیونیسم آلمان نشات می گرفت ) مدرنیسم نخستین قدم هایش را برای ورود به سینما برداشت. همزمان در روسیه ، فیلمسازان انقلابی روس چون آیزنشتاین و پودوفکین تئوری معروف مونتاژی شان را انتشار دادند و مونتاژ را پایه هنر سینما خواندند. در فرانسه فیلمسازان به سمت ساخت آثار واقع گرا کشیده شدند و سعی شان بر این بود تا حد امکان رئالیسم را وارد سینما کنند. در اسپانیا فیلمسازی چون لوئیس بونوئل دست به تجربه های تازه ای برای وارد کردن سوررئالیسم به سینما زد و با همکاری سالوادر دالی (نقاش بزرگ سوررئالیست ) اولین فیلمش ، سگ آندلسی ، را عرضه کرد.

با این حال سینمای مدرن غالبا به سینمای اروپای بعد از دهه 1960 اطلاق می شود. سینمایی که تازه موج نوی فرانسه را شروع کرده و فیلمسازانی چون گدار و تروفو دست به بدیع ترین تجربه ها در آن می زدند. در ایتالیا بزرگانی چون فلینی و آنتونیونی بهترین آثارشان را در همین دوران عرضه کردند. در انگلستان کسانی چون جان کاساوتیس و کن لوچ در تلاش بودند تا واقعیت را هر چه بهتر وارد سینما کنند.

اما آمریکایی ها تا اواخر دهه 50 سینمای کلاسیک محکم و استواری را آفریدند تا جایی که بسیاری از قوانین و اصول اولیه سینما نیز با توجه به سینما کلاسیک آمریکا وضع شد. تا اینکه در اولین سال دهه شصت، آلفرد هیچکاک که خود یکی از بزرگترین کلاسیک سازها محسوب می شد ، با شاهکارش بیمار روانی شوک بزرگی به سینما وارد کرد. هر چند تا مدتی منتقدین این اثر استاد را مورد تمسخر قرار می دادند!س او برای اولین بار شخصیت اصلی فیلم را در سی دقیقه اول عوض کرد و مفهوم جنسیت را وارد پرده نقره ای نمود. مفهوم جنسیت با این فیلم بعد تازه ای پیدا کرد و جنسیت با خشونت به طرزی باور نکردنی در این شاهکار استاد ، ترکیب شدند. وسترن های دهه 60 نیز دیگر وسترنر های خوب و مثبتی را تصویر نمی کردند که مانند شخصیت اصلی ماجرای نیمروز (فرد زینه من ) یک تنه با دشمن وارد جنگ شود بلکه اینان وسترنر هایی بودند که مانند بوچ کسیدی و ساندنس کید دائم در حال فرار بودند حال آنکه فرار در قاموس وسترنر کلاسیک جایی ندارد. فیلم هایی چون بانی و کلاید و این گروه خشن ، خشونت عریانی را وارد پرده سینما کردند که تا پیش از این حتی فکر چنین خشن نمایی هایی را در سینما نمی شد داشت.

در اوایل دهه هفتاد نسلی پا به عرصه گذاشتند که به معنای واقعی انقلابی در سینما به وجود آوردند. نسلی از کسانی چون کاپولا ، اسپیلبرگ ، لوکاس ، دی پالما و... . اسپیلبرگ با نخستین فیلمش دوئل نوید فیلمسازی نوین را می داد و کاپولا و لوکاس با آثار معروفشان پدرخوانده ها و مجموعه جنگ ستارگان بزرگترین کالت های سینمایی را به تماشاگران عرضه کردند. کمدی در دهه هفتاد آمریکا با ورود کمدین بزرگی چون وودی آلن رنگ دیگری به خود گرفت و فلسفه مرگ که تا پیش از این مختص فیلم های کسالت بار اروپایی بود ، وارد کمدی نیز شد. این سینما راه خود را در پیش گرفت تا اینکه در اوایل دهه 90 دوباره اتفاق مهمی در تاریخ سینمای مدرن به وقوع پیوست : کوئنتین تارانتینو جوانی عاشق سینما و یک خوره فیلم واقعی با کمترین هزینه بیشترین شوک را به سینما وارد کرد. سگدانی ( سگهای انباری) نه تنها نوید فیلمساز بزرگ دیگری را می داد بلکه آغازگر نسلی از سینماگرانی شد که نکته مشترک همه آن ها عشق فراوانشان به سینما (همچون موج نویی های فرانسه) و جسارتشان در ارایه انواع جدیدی از روایت بود. تارانتینو با دومین و بهترین فیلمش تاکنون ، داستان عامه پسند ، تبدیل به فیلمساز محبوبی شد. هال هارتلی ، جیم جارموش، دیوید فینچر ، گاس ون سنت، تیم برتون، دیوید لینچ و... هر کدام در حقیقت مدرنیست های سینمای دهه نود بودند.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

علی عطایی

تاکید بر اتحاد شیعه و سنی در مراسم عاشورا

سینه زنی در کابل 

شهرهای مختلف از جمله کابل شاهد برگزاری مراسم سنتی عزاداری بود

مراسم عاشورای امسال در افغانستان، با تشریفات کم سابقه و در میان تدابیر ویژه امنیتی برگزار شد.

ورودی های متعدد و پرچمهای بلند در خیابانهای کابل، همراه با صدای سرودهای ویژه عاشورا از بلندگوهای خودروها، ورودیها و حسینه ها نماد آزادی بیشتر شیعیان در برگزاری مراسم عاشورا، در افغانستان دانسته می شود.

پیش از سقوط طالبان برگزاری مراسم عاشورا در افغانستان همواره با محدودیتهایی همراه بود، اما در سالهای اخیر، به ویژه امسال دولت نیز در هماهنگی و تامین امنیت این مراسم کمک زیادی کرد.

در گذشته این مراسم عمدتاً در مناطق روستایی و شیعه نشین با آزادی نسبی برگزار می شد. اما سالهای اخیر، به ویژه امسال بیشتر شهرهای افغانستان شاهد برگزاری این مراسم بود.

زنجیرزنی در خیابانها

دسته های سینه زنی و کاروانهای ویژه عزاداری نه تنها در حسینیه ها، بلکه در خیابانها آمدند و حتی در برخی موارد به زنجیرزنی در خیابانها پرداختند.

زنجیرزنی و در بعضی از موارد استفاده از زنجیرهای تیغ دار، در مراسم عاشورا، شیعیان افغانستان، به ویژه جوانان شیعه را به عقیده برخی ها به افراطگرایی در این زمینه کشانده است.

در روز های اخیر شماری از روحانیون برجسته شیعه در کابل زنجیرزنی را خلاف ارزشهای اسلامی و مبتنی بر احساسات عامیانه دانستند. این روحانیون جوانان را تشویق کردند که به جای زنجیرزنی مقداری از خون خود را به بیماران بدهند.

آیت الله آصف محسنی از روحانیون برجسته افغانستان، از کسانی بود که بیشتر بر مخالفت با زنجیرزنی تاکید نهاد.

آقای محسنی گفت: "صد سال پیشتر یا پیشتر از آن مردم احساساتی شدند و این کار (زنجیرزنی) را کردند و این الان به شکل میراث باقی مانده است... این کار احساسات عامیانه مردم است."

احمد فرید راید، یکی از سخنگویان وزارت صحت (بهداشت) افغانستان به بی بی سی گفت بیش از هزار نفر در دو روز گذشته با حضور در مراکز ویژه ای که برای گرفتن خون ایجاد شده بود، خون دادند. اما با وجود این زنجیرزنی در حسینیه های کابل کماکان ادامه دارد.

وحدت شیعه و سنی

شماری از اعضای کابینه در مراسم عاشورا

تاکید مراسم عاشورای امسال بر وحدت مسلمانان بود

سخنرانان در حسینیه ها با توجه به حساسیت های مذهبی که در گذشته در افغانستان وجود داشته است، بر وحدت مذاهب شیعه و سنی تاکید کردند.

محمد کریم خلیلی، معاون دوم رئیس جمهوری افغانستان در یکی از مساجد غرب کابل ضمن تاکید بر اتحاد پیروان مذاهب شیعه و سنی، از مردم خواست که با استفاده از "آموزه های مکتب عاشورا" در زندگی اجتماعی و ملی خود "تغییر" آورند.

معاون رئیس جمهور ضمن اینکه وجود وحدت و برادری میان اهل تشیع و تسنن افغانستان را ارزشمند و کم نظیر خواند از پیروان امام حسین (ع) خواست تا با استفاده از آموزه های متعالی مکتب عاشورا در زندگی شخصی ،خانواده گی ، اجتماعی و ملی خود تغیير اورند

آقای محسنی در مدرسه خاتم البیین تاکید کرد که پیروان مذاهب شیعه و سنی باید با هم متحد باشند.

شماری از مقامهای دولتی و روحانیون سنی که در مراسم عاشورا شرکت کردند، هم اتحاد پیروان این دو مذهب را مورد تاکید قرار دادند.

نعمت الله شهرانی، وزیر حج و اوقاف افغانستان گفت کسانی هستند تحمل ندارند شاهد اتحاد شیعه و سنی در افغانستان باشند. او تاکید کرد که افغانها در هر حال باید وحدت خود را حفظ کنند.

آیت الله آصف محسنی

آقای محسنی گفت که زنجیرزنی مبتنی بر احساسات عامیانه مردم است

حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان برخلاف سالهای گذشته در مراسم عاشورا شرکت نکرد. آقای شهرانی در آغاز سخنرانی خود در مدرسه خاتم النبیین گفت که آقای کرزی در پیام شفاهی خود از مردم خواسته است که در مسجدها و حسینیه ها برای تحکیم وحدت ملی و تامین امنیت در کشور دعا کنند.

راه

راه

راه ها هیچ وقت به تمامی نمی رسند.

شروعشان که می کنی که آن ها را بروی هنوز  چندان نرفته یی که می بینی شروعشان هم نکرده یی . حتا چندانی هم نرفته یی که بتوان نام رفتن بر آن ها بگذاری. راه ها هماره در ادامه اند. بی مبداء و بی مقصد  حتا بی حد . کسی که در راه ها می رود  خودش هم ادامه ی راه هایی می شود که خود قبلاْ رفته و یا دیگرانی که پیش از او رفته اند و ادامه شده اند و یا کسانی که قرار است در روز های بعد بروند  و ادامه بشوند و از آن ها در نهایت هیچ الا راه های همواره و همواره نماند